تغییر پارادایم، راز دستیابی به خواسته‌ها!

۶۹۰,۰۰۰ تومان

پارادایم مجموعه‌ای از عادت‌هاست، شامل ایده‌هایی که در ناخودآگاه شما ثابت هستند و زمانی که همه این ایده‌ها و عادت‌ها در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند یک پارادایم را به وجود می‌آورند. پارادایم‌تان، ارتعاش شما، اتفاقاتی که در زندگی جذب می‌کنید و حتی کارهایی که انجام می‌دهید را کنترل می‌کند. در واقع پارادایم شما، رفتارتان را کنترل می‌کند. اگر به نتایجی که تا به حال به دست آورده‌اید نگاه کنید متوجه خواهید شد که آن‌ها چیزی جز، حاصل پارادایم شما نیستند. بنابراین اگر می‌خواهید زندگی فوق‌العاده‌ای داشته باشید و به خواسته‌هایتان برسید، محکوم به تغییر پارادایم‌تان هستید!

  • تعداد: 3 فایل ویدیویی
  • مدت زمان: بیش از 3 ساعت
  • فرمت: MP4
  • مخاطب: عموم
  • سطح: مقدماتی تا پیشرفته
توضیحات

تغییر پاردایم
راز دستیابی به خواسته‌ها!

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که چرا به اقوام خود شبیه هستید؟ آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که چرا عادت‌های مشابهی با پدر، مادر و یا مادربزرگ خود داردید؟ این‌ها سوالات خوبی هستند. تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که چرا بارها و بارها نتایج مشابهی به دست می‌آورید؟ آیا از خودتان پرسیده‌اید که چرا افرادی که تحصیلات بالایی دارند به حدی مدارک زیادی دارند که در رزومه آن‌ها فضای کافی برای برای نوشتن وجود ندارد، اما با این وجود افراد بسیار موفقی نیستند؟ در حالی که افرادی که تا به حال پای خود را به دانشگاه نیز نگذاشته‌اند میلیاردها تومان درآمد دارند، شرکت‌های بزرگ تأسیس می‌کنند و در سراسر جهان کارهای بسیاری انجام می‌دهند. آیا تا به حال از خودتان پرسیده‌اید؟

آیا می‌خواهید زندگی‌تان را تغییر دهید؟

به مطالب زیر با دقت تمام توجه کنید! مطمئن هستم که از خواندن آن لذت خواهید برد چون اگر بخواهید، زندگی‌تان را عوض خواهد کرد. آیا تا به حال پیش آمده که وقتی افراد موفق را می‌بینید به خود بگویید که دارید فرصت موفق شدن را از دست می‌دهید؟ اگر احساس می‌کنید که شانس موفقیت در رابطه‌های خود را از دست داده‌اید، رابطه با کسانی که دوستشان داشتید مثل فرزندان، دوستان و حتی همکارانتان و یا اگر احساس می‌کنید هر گونه فرصت موفقیت در زمینه‌های مختلف مانند شغل، تجارت، ورزش، درس و … را از دست داده‌اید از شما می‌خواهم که همین الان این کار (خواندن ادامه مطلب) را به تعویق نیندازید. به این فکر نکنید که کار دیگری برای انجام دادن دارید. همین حالا پشت میز خود بنشینید، یک خودکار و کاغذ بردارید و بر آن ناحیه‌ای که می‌خواهید تغییرش دهید، تمرکز کنید و من به شما اطمینان می‌دهم که بتوانید بر آنچه می‌خواهید تمرکز کنید و راه رسیدن به آن خواسته که به شما نشان داده خواهد شد را در اختیار خواهید داشت.

قطعاً این اتفاق برای شما هم افتاده که در روزنامه بخوانید، در تلویزیون مشاهده کنید یا در اطراف خود ببینید شخصی آشنا، فامیل، دوست، عابری در خیابان و یا کسی که با آن همکلاسی بوده‌اید و هر شخص دیگری که احساس می‌کنید زیاد باهوش نبوده است، در حال حاضر بسیار موفق است. اما شما همچنان به نتایج مشابهی می‌رسید و پیشرفتی نمی‌کنید. اگر دوست دارید که چنین شرایطی دیگر برای‌تان رخ ندهد به دقت به نتایج تحقیقاتی که سالیان متمادی برای رسیدن به آن وقت صرف شده است، توجه کنید. از شما می‌خواهم که کمی فکرتان را آزاد کرده و با خود صادق باشید. اگر این کار را بکنید قطعاً به نتایج شگفت انگیز و پایدار دست پیدا خواهید کرد. یادتان باشد این یک بازی نیست بلکه زندگی شماست.

احتمالاً تابه‌حال برای‌تان این اتفاق افتاده که کاری را انجام داده باشید و اگر کسی از شما پرسیده که چرا این عمل از شما سرزده واقعاً دلیلش را ندانسته باشید! البته این اتفاق طبیعی است و همان طور که می‌دانید در سراسر جهان افرادی هستند که مرتکب اعمالی می‌شوند که تمایل به انجام آن ندارند و آن اعمال آنها را به نتایجی می‌رساند که دوست ندارند؛ با این حال باز هم آن را انجام می دهند. به نظر شما چرا چنین اتفاقی می افتد؟ چرا یک شخص از دانشگاهی معتبر با مدرکی ارزشمند فارغ التحصیل می‌شود ولی از آن استفاده‌ای نمی‌کند. هر روز افرادی را می‌بینید که بسیار باهوش هستند (قطعاً افرادی این چنینی در خانواده و آشنایان سراغ دارید) روی کارت ویزیت و یا رزومه آنها پر است از عناوین مدارکی که دارند؛ شاید حتی ورشکسته شده باشند و مدت‌هاست که شغل آنها پیشرفتی نمی‌کند. براستی چرا چنین اتفاقی می‌افتد؟

اجازه دهید فکرتان نمایانگر رفتارتان باشد. هیچکس نمی‌تواند ذهن شما را بخواند بلکه آن را با توجه به رفتارتان درک خواهد کرد. مغز و ذهن شما یک مرکز کنترل الکتریکی است که ارتعاشی را که در آن قرار دارید تغییر می‌دهد و آن ارتعاش در نهایت آنچه جذب می‌کنید را تعیین خواهد کرد. اما به این موضوع اینجا نخواهیم پرداخت چرا که مبحث طولانی را در بر می‌گیرد و در این مجال نمی‌گنجد.

پارادایم، خودآگاه و ناخودآگاه

مدارس و به طور کلی تحصیل بر روی قسمت خودآگاه تمرکز می‌کنند و اطلاعاتی که ما کسب می‌کنیم در این قسمت مغز ذخیره می‌شوند. اگر دقت کنید متوجه می‌شوید که قسمت خودآگاه ذهن مملو از اطلاعات مختلف است و قسمت ناخودآگاه مغز در خود یک پارادایم (الگوی ذهنی) را نهفته دارد؛ پس باید از خودتان بپرسید که پارادایم چیست؟

به زبان ساده می‌توان پارادایم (Paradigm) را یک مفهوم و چهارچوب ذهنی دانست که افراد، رفتار و عادت‌های خود را از آن الگوبرداری کرده و طبق آن عمل می‌کنند؛ پارادایم‌ها معمولاً طی یک اتفاق منطقی رخ می‌دهند و سپس از راه‌های مختلف به قدری در جامعه تکرار می‌شوند که در نهایت به یک چهارچوب بدیهی تبدیل می‌شوند.

به این موضوع فکر کنید؛ شما می‌دانید که پارادایم‌تان، ارتعاش شما، اتفاقاتی که در زندگی جذب می‌کنید و حتی کارهایی که انجام می‌دهید را کنترل می‌کند. در واقع پارادایم شما، رفتارتان را کنترل می‌کند. اگر به نتایجی که تا به حال به دست آورده‌اید نگاه کنید متوجه خواهید شد که آن‌ها چیزی جز، حاصل پارادایم شما نیستند و اگر تصمیم دارید پارادایم خود را تغییر دهید(البته اگر می‌خواهید نتایج متفاوتی را به دست آورید) توصیه می‌کنم این آموزش تاثیرگذار را از دست ندهید.

به شما قول می‌دهم که سخت‌ترین کار زندگی‌تان خواهد بود، چون پارادایم تمایل به تغییر ندارد. یک جمله قدیمی که احتمالاً بارها آن را شنیده‌اید می‌گوید:«عادت‌ها به سختی ترک می‌شوند – ترک عادت موجب مرض است».

به طور کلی پارادایم مجموعه‌ای از عادت‌هاست، شامل ایده‌هایی که در ناخودآگاه شما ثابت هستند و زمانی که همه این ایده‌ها و عادت‌ها در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند یک پارادایم را به وجود خواهند آورد. پس پارادایم یک سیستم کنترلی در ناخودآگاه شماست و برای بسیاری از مردم دلیل وجود آن مشخص نیست؛ پس نمی‌دانند که چگونه آن را تغییر دهند. متأسفانه مدرسه و دانشگاه درسی به ما نمی‌آموزد که پارادایم‌های خود را تغییر دهیم. اگر در مدرسه و درسی مشکل داشته باشید به شما خواهند گفت بیشتر درس بخوانید، در نتیجه اطلاعات بیشتر را در ذهن خود وارد می‌کنید اما این کار، شما را تغییر نخواهد داد. معلم‌ها، پدرها و مادران باید بدانند که کارنامه دانش‌آموزان نتیجه پارادایم آنهاست نه نتیجه اطلاعاتی که آنها جمع آوری کرده‌اند.

فروشنده‌ها باید بدانند که میزان فروش آنها نتیجه پارادایم آنهاست نه نتیجه دانسته‌های آنها در مورد فروش. انسان‌ها وقت خود را صرف آموزش‌های فروش، ارائه محصول و نحوه رفع مشکلات می‌کنند و آن‌ها را به صورت کاملاً تئوری می‌آموزند اما زمانی که در مقابل چشم اندازی قرار می‌گیرند، پارادایم وارد عمل می‌شود.

کارمندان مهمترین قسمت هر شرکت هستند با این حال شرکت‌ها متوجه این موضوع نیستند و هزینه‌های هنگفتی را صرف ساختمان و سیستم‌های جدید می‌کنند؛ برای اینکه صحت این موضوع را درک کنید مرتبه بعدی که تصمیم به اقامت در هتل کردید به این موضوع فکر کنید که اگر تمامی کارمندان یک هتل را اخراج کنید دیگر هتلی وجود نخواهد داشت، در آن صورت ساختمانی متشکل از سیمان و آجر خواهید داشت. پس متوجه خواهید شد که هتل در واقع همان کارمندان هستند. از شما می‌خواهم که به نتایجی که تا به حال به دست آورده‌اید فکر کنید سپس از خودتان بپرسید که آیا می‌دانید چگونه به نتایج بهتری دست بیابید؟ واقعاً می‌دانید؟ منظورم نتایج بهتر در روابط، سلامتی، فروش، درآمد و کار خودتان است. افراد بسیاری هستند که بدون داشتن تحصیلات دانشگاهی و تجربه در تجارت، تجارتی موفق را به وجود آورده‌اند.

دلیل پیروز شدن افراد موفق

راستی می دانید چرا افراد موفق پیروز می‌شوند؟ آنها پیروز می‌شوند ولی دلیلش را نمی‌دانند! جالب است بدانید که اغلب آن‌ها واقعاً دلایل موفقیت خود را نمی‌دانند، باور می‌کنید؟ آنها به طور ناخودآگاه شایستگی دستیابی به اهداف بزرگ را پیدا می‌کنند. شخص شایسته‌ای هستند اما دلیلش را نمی‌دانند، در حال پیروزی هستند اما باز هم علت آن را نمی‌دانند و بنابراین نمی‌توانند هیچ چیزی را به دیگران انتقال دهند و دلیل پیروز شدنشان را نشر دهند. بنابراین شما باید به شخصی تبدیل شوید که به موفقیت دست یابد و دلیل پیروزی‌های خود را بدانید تا بتوانید آن را به فرزندان، خانواده، دوستان و آشنایان‌تان و یا حتی هر کسی که دوست دارید منتقل کنید و باید بدانید که هر چه بیشتر این عمل زیبای انتقال دانش را به اشتراک بگذارید موفق‌تر شده و درهای کامیابی بیشتری به روی‌تان باز خواهد شد.

در دهه‌ 30 میلادی یکی از پزشکان از وضعیت پزشکی و سلامت مردم ناراضی بود و اعتقاد داشت که کارشان را درست انجام نمی‌دهند. او می‌گفت: «ما فقط در حال معالجه علائم بیماری هستیم در حالی که خود بیماری را معالجه نمی‌کنیم». او بر این باور بود که وقتی از بیمار می پرسیم چه حسی دارد؟ به جای اینکه به معالجه بیمار بپردازیم علائم بیماری او را درمان می‌کنیم.

شما باید بدانید که منبع هر چیزی ذهن است. به گفته اندرسون«زمانی که کاملاً متوجه شویم منبع هر چیزی افکار ماست متوجه خواهیم شد که هیچ محدودیتی وجود ندارد که ما ایجاد کننده آن نباشیم». همه چیز از درون شما شروع می‌شود. اگر بخواهیم بسیاری را معالجه کنیم باید ابتدا ذهن و روحشان را درمان نماییم. اما هیچ کسی تا به حال تلاشی برای معالجه ذهن خود انجام نداده است. ذهن فقط یک شئی نیست. اغلب انسان‌ها زمانی که به ذهن فکر می کنند به یاد مغز می افتند؛ شما نیز ممکن است چنین تفکری را داشته باشید(مگه نه؟) اما باید بدانید که منظور از ذهن مغز نیست، مغز بخشی از بدن است. در واقع بخش بسیار مهم و حیاتی از بدن است. مغز عضوی است که سیستم الکتریکی فعالیت کل بدن را کنترل می‌کند.

بدن ماشین شگفت انگیزی است که توسط ذهن کنترل می‌شود. ذهن سیستم کنترل مرکزی که به آن سیستم عصبی گفته می‌شود را تحت کنترل دارد. آیا می‌دانید سیستم عصبی یا همان سیستم الکتریکی بدن شما به حدی بزرگ است که سیستم‌های الکتریکی موجود در رایانه‌ها در برابرش مانند اسباب بازی هستند؟ البته شاید بگویید که این چیزها پیچیده هستند و نمی‌توانید تمام مطالب را یاد بگیرید! اما در واقع نیازی به یادگیری کلیه مطالب ندارید و این‌ها تنها اصول پایه‌ای جهت آشنا شدن شماست تا به شما کمک کند که مطالب مهم بعدی را بهتر یاد بگیرید.

برنامه‌ریزی ضمیر ناخودآگاه برای رسیدن به خواسته‌ها

اگر روبروی آینه بایستید می‌توانید بازتابی از بدن خودتان را ببینید. اما شما بازتابی از درون خود را نمی‌بینید. این بدن شماست؛ بدنی که با آن زندگی می‌کنید. بدن شما یک ساختار مولکولی است. این مولکول‌ها با سرعت بسیار بالا ارتعاش می‌کنند. اگر می‌خواهید تغییری در زندگی خود ایجاد کنید باید به داخل ذهنتان بروید. باید داخل ذهنتان تغییراتی را ایجاد کنید. باید بدانید که ذهن ناخودآگاه شما توانایی رد کردن هیچ چیزی را ندارد و هر چیزی را قبول می کند. این مانند یک مکان جادویی در ذهن است. شما می‌توانید هر چیزی را قبول کنید و اصلاً هم مهم نیست که چه چیزی باشد. ناخودآگاه توانایی درک این را ندارد که چه چیزی واقعی است و چه چیزی واقعی نیست. اگر شما می‌خواهید تکنیکی در مورد ناخودآگاه یاد بگیرید باید بدانید که ضمیر ناخودآگاه توانایی برای رد کردن چیزی را ندارد و فقط می‌تواند قبول کند بنابراین هر کس می‌تواند وارد این بخش از ذهن شود. شما اثرات ذهنتان را در بدنتان می‌بینید. باید بدانید که بدن ابزار ذهن است؛ زمانی که شما بدنتان را در یک جهت خاصی حرکت می‌دهید آنچه که بدنتان می‌بیند آن چیزی است که شما در ذهنتان می‌بینید. اگر شما یک فرد را تماشا کنید ممکن است آن فرد حرکت کند، ممکن است بایستد، ممکن است حرکت کند و بایستد و یا ممکن است به اطراف برود؛ اینها همه دیده‌های ذهنتان است که در عمل خود را نشان می‌دهد. ذهن شما آنچه داخل خودش دارد را به شما نشان می‌دهد. ممکن است شما از ماشینی خوشتان بیاید و مایل باشید یکی مثل آن را داشته باشید اما زمانی شما آن ماشین را خواهید داشت که آن را در ذهن خود سفارش دهید. شما به خانه ذهنتان می‌روید و آن را سفارش می‌دهید. این را بدانید که ذهن مشخص می‌کند چه چیزی در جهان خارجی وجود داشته باشد. ذهن ناخودآگاه هر چیزی را قبول می‌کند. وقتی شما تصاویر را در سطح خودآگاه ذهن قبول می‌کنید، ناخودآگاه را تحت تأثیر قرار می‌دهید و ارتعاشات، بدن شما را کنترل می‌کنند.

زمانی که شما از یک فرد می‌پرسید چه احساسی دارد، آنچه که شما واقعاً می‌گویید این است که آن فرد چه ارتعاشی دارد! آنچه خواهید شنید این است: اگر ارتعاش خوبی نداشته باشد، می‌گوید احساس خوبی ندارم. اما اگر ارتعاش خوبی را از خود ساطع کند می‌گوید: حال بسیار خوبی دارم. ما می‌توانیم احساسات خود را کنترل کنیم. ما می‌توانیم احساسات خودمان را با تصویرهای مجازی زیبا، آگاهانه کنترل کنیم و آن را به ناخودآگاه‌مان ارسال کنیم. یعنی این تصاویر باید وارد ناخودآگاه شما شوند. با این کار شما مستقیماً ارتعاشات را به حرکت در می‌آورید و به صورت اتوماتیک به داخل این احساسات وارد می‌شوید و شروع به جذب کردن به سمت خودتان می‌شوید!!

رسیدن به خواسته‌ها

اگر بتوانید خواسته خود را تعریف کرده و آن را در ذهن خود تصور کنید می‌توانید آن را در دستان خود بگیرید. دقیقاً همین طور عمل خواهد کرد.

مربی بزرگ موفقیت «ناپلئون هیل» گفته است:

«هر چیزی که ذهن توانایی درک آن را داشته باشد و به آن ایمان داشته باشد را می‌توان به دست آورد»

ممکن است باور نداشته باشید که می‌توانید! اما به شما تضمین می دهم که اگر مطالب ارائه شده در فایل تصویری را یاد بگیرید باورهای خود را متحول خواهید کرد. تغییر باورها یکی از رمزهای موفقیت است. سیستم باورهای ما بر اساس بررسی‌های مختلفی که انجام می‌دهیم عمل می‌کند و اگر به صورت مداوم موقعیتی را بررسی کنیم باورهای ما در آن موقعیت تغییر خواهد کرد. فرآیند سه مرحله ای برای هدف گذاری و دستیابی به آن وجود دارد.

فرآیند سه مرحله‌ای برای هدف‌گذاری و دستیابی به آن وجود دارد. این فرآیند رویاپردازی، تئوری‌سازی و حقایق است که به طور مفصل در این آموزش تصویری توضیح داده شده است.

ارتعاش و احساس

ضمیر‌ ناخودآگاه هر چیزی را که به آن داده می‌شود می‌پذیرد. ذهن حاکم بر جهان است و ارتعاشی که در آن قرار دارید را کنترل می‌کند. ضمیر ناخودآگاه هر اطلاعاتی که به آن داده می شود را می‌پذیرد زیرا قابل رد کردن نیست و قابلیت رد کردن را ندارد. حال به این موضوع فکر کنید که ضمیر ناخودآگاه شما نمی‌تواند تفاوتی بین آنچه که حقیقت دارد و آنچه در تخیل است، قائل شود. هر اطلاعاتی که به ضمیرناخودآگاه بدهید ممکن است حاصل تصورات شما باشد و یا آن را شنیده یا خوانده باشید؛ اگر از نظر احساس با آن ارتباط برقرار کنید از نظر ضمیر ناخودآگاه واقعیت دارد. زمانی که به این موضوع فکر کنید متوجه خواهید شد که تا چه حد عجیب به نظر می‌رسد.

آنچه که به ضمیر ناخودآگاه القا کنید، ارتعاش و فرکانسی که در آن قرار دارید را کنترل می‌کند. ارتعاشی که در آن قرار دارید همان فرکانس عملکرد شماست. اگر در حال عمل کردن در ارتعاش منفی باشید احساس بدی خواهید داشت. احساس کلمه‌ای است که برای توصیف ارتعاشی که در آن قرار دارید از آن استفاده می شود. همه ما ارتعاش می‌کنیم و در سطحی از ارتعاش قرار داریم. با احساسات خود درگیر شوید و از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید. اگر حس خوبی ندارید این قابلیت را دارید که به راحتی ارتعاشی که در آن قرار دارید را تغییر دهید. می‌توانید ایده‎‌های موجود در ذهن خود را متحول کنید و زمانی که موفق به انجام چنین کاری شوید هر چیزی در زندگی شما متحول خواهد شد. انیشتین جمله ای بسیار جالب دارد که گفته: «هر چیزی از انرژی تشکیل شده و دیگر هیچ!» او بیان کرده فرکانس حقیقی که در زندگی خود می‌خواهید تجربه کنید را با فرکانس خود تطبیق دهید. در آن صورت بدون شک آن حقیقت در زندگی شما نمایان خواهد شد. راه دیگری وجود ندارد، این فلسفه نیست بلکه فیزیک است! فرکانس حقیقی که در زندگی خود می‌خواهید داشته باشید را با فرکانس خود تطبیق دهید.

نکته مهم درباره اهداف

اگر تمام مراحل و جزئیات رسیدن به هدف خودتان را می‌دانید به احتمال زیاد در حال پیمودن مسیری اشتباه هستید و به دنبال آنچه که می‌خواهید نیستید! نکته مهم و جالبی که درباره اهداف وجود دارد این است که دنبال کردن آنها یک روند بی‌پایان است. دنبال کردن اهداف همانند سفر کردن است و به مراحلی دست پیدا می‌کنید که هیچ‌وقت در گذشته به آنها دست نیافته‌اید. هدف زندگی نیز همین است. زندگی داستان هیجان انگیزی است که هیچ‌گاه نباید به روندی خسته کننده تبدیل شود. اما اگر از قوانین درستی تبعیت کنید این روند قطعاً به تجر‌به‌ای خسته کننده تبدیل نمی‌شود.

مطمئناً شما الان در حال تغییر دادن رویاهایتان هستید و این جای خوشحالی و شکرگزاری دارد؛ اما همین که چنین کاری را انجام دادید یک جنگ کوچک و درگیری درون شما آغاز خواهد شد، زیرا همانطور که بیان شد پارادایم، در بخش ناخودآگاه ذهن شما قرار دارد و به دلیل اینکه ارتعاشات شما را کنترل می کند، اعمال و رفتارتان را نیز کنترل می‌کند.

در این دوره چه چیزی یاد می‌گیرید؟

انسان‌ها انرژی کسب نمی‌کنند بلکه آن را از خود ساطع می‌کنند و تمایل، عامل فعال کننده روند ساطع کردن انرژی است. این فایل آموزشی به شما نشان می‌دهد که چگونه پارادایم خود را تغییر دهید. به شما کمک می کند که متوجه شوید پارادایم چگونه تشکیل می‌شود. چرا که از لحظه‌ خلق شما، پارادایم‌ها شروع به شکل گیری کردند و 9 ماه بعد که برای اولین بار چشم به جهان گشودید، محیطی که در آن قرار داشتید ذهن شما را برنامه‌ریزی کرد.

به شما نشان داده می‌شود که چگونه آن برنامه‌ریزی را تغییر دهید. به شما یاد داده می‌شود که چگونه از اطلاعاتی که دارید استفاده کنید و از آنها در به دست آوردن نتایج بهتر سود بجویید. به شما نشان داده می‌شود که چگونه درآمد ماهیانه خود را به اندازه درآمد سالیانه خود کنید. شگفت زده خواهید شد زمانی که متوجه شوید چه توانایی‌های عظیمی دارید. ادیسون می‌گوید: « اگر تمامی انسان‌ها کارهایی را که توانایی انجام دادن آنها را دارند، انجام دهند شگفت زده خواهند شد ». به شما نشان داده خواهد شد که چگونه عادت‌هایی که در ناخودآگاه شما نهادینه شده است را تغییر دهید و نشان داده می‌شود که چگونه پارادایم خود را تغییر داده و پارادایمی جدید خلق کنید که نتایج مطلوب شما را به وجود آورد.

نظرات (0)

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “تغییر پارادایم، راز دستیابی به خواسته‌ها!”

تغییر پارادایم راز دستیابی به خواسته‌ها
تغییر پارادایم، راز دستیابی به خواسته‌ها!